معنی وتوضیحات درس هفتم "بهار عمر" ودرس یازدهم " سرود عشق" امام خمینی (ره) زبان وادبیات فارسی سال چها
معنی وتوضیحات درس هفتم "بهار عمر" ودرس یازدهم " سرود عشق" امام خمینی (ره) زبان وادبیات فارسی سال چهارم عمومی
شعر: بهار عمر، غزلی از حافظ
1 - ای خرّم از فروغ رُخَت ، لاله زار عمر باز آ که ریخت بی گل رویت ، بهار عمر
لاله زار عمر : تشبیه بلیغ اضافی گُل روی : اضافه ی تشبیهی
بهار عمر : ( بهار = شکوفه رجوع شود به لغت نامه دهخدا )
الف : اضافه ی تشبیهی ( عمری که مانند شکوفه است ) ب : اضافه استعاری : شکوفه ی درخت زندگی
بهار عمر : با توجه به کاربرد ترکیب در مصراع استعاره از دوران جوانی گل و لاله و بهار : مراعات نظیر
معنی بیت : ای معشوق که از تابش نور چهره ی تو لاله زار زندگی خرم و باصفا شده است ؛ برگرد که به دور از رخ زیبای تو شکوفه ی جوانی زندگی من پژمرده شده است ( مفهوم : گلایه از جدایی و فراق از معشوق و از دست رفتن شادابی عاشق بدون دیدن معشوق )
2- از دیده گر سرشک چو باران چکد رواست کاندر غمت چو برق بشد روزگار عمر
سرشک : اشک / تشبیه : سرشک به باران /
مراعات نظیر : ( برق ، باران ، چکد ) و ( دیده ، چکد ، سرشک ) تشبیه : روزگار عمر به برق
معنی بیت : اگر اشک مثل باران از چشم جاری شود ، شایسته است زیرا در غم دوری از تو ایام عمر من مثل برق به سرعت سپری شد ( مفهوم : حسرت از گذشت سریع عمر و ناکام ماندن از وصال معشوق )
3- این یک دو دم که مهلت دیدار ممکن است دریاب کار ما ، که نه پیداست کار عمر
یک دو دم : کنایه از فرصت کوتاه و اندک / واج آرایی : در حرف ( د )
معنی بیت : این چند لحظه ی کوتاه که فرصت دیدار میسر است دل ما را بجوی و به کار عشق ما توجهی کن که پایان زندگی معلوم نیست ( مفهوم : اغتنام فرصت برای توجه معشوق به عاشق )
4- تا کی می صبوح و شِکَر خواب بامداد ؟ هشیار گرد ، هان ! که گذشت اختیار عمر
می صبوح : شراب صبحگاهی / شکر : به معنای شیرین صفت خواب ( مجاز از شیرینی ) = خواب شیرین بامداد /
مراعات نظیر : صبوح ، بامداد و خواب / تضاد : خواب و هشیار / هان : ادات تحذیر شبه جمله / اختیار عمر : بخش برگزیده ی عمر ( جوانی ) / اختیار ( مصدر که به صورت صفت به کار رفته است صفت جانشین موصوف )
معنی بیت : ای معشوق تا چند به نوشیدن شراب صبحگاهی و خواب شیرین بامدادی می پردازی آگاه و بهوش باش که بخش برگزیده ی عمر که ایام جوانی است سپری شد ( مفهوم : پرهیز از خوش گذرانی و سستی و بهره مندی از جوانی )
5- دی در گذار بود و نظر سوی ما نکرد بی چاره دل ، که هیچ ندید از گذار عمر
دی : دیروز / گذار : گذر ، عبور کردن ، اسم مصدر از گذاردن مترادف گذشت / بیچاره دل : تشخیص / تصدیر در واژه ی گذر نظر کردن : کنایه از التفات و توجه کردن / خوشی : حذف به قرینه معنوی : هیچ خوشی /
معنی : دیروز یار در گذر بود و از کنار من گذشت و توجهی به ما نداشت ؛ حال دل بیچاره ی مرا ببین که از گذشت زندگی هیچ خوشی ندید ( مفهوم : گلایه از بی توجهی معشوق و حسرت عاشق که کمترین بهره ای از معشوق نبرده )
6- در هر طرف زخیلِ حوادث کمین گهی ست زان رو ، عنان گسسته دوانَد سوار عمر
خیل = گروه اسبان ، سواران ، سپاه ، لشکر / خیل حوادث : اضافه تشبیهی / مراعات نظیر : خیل ، عنان ، سوار / سوار عمر : اضافه ی تشبیهی / عنان گسسته : کنایه از تند و سریع / حسن تعلیل : دلیل گذر سریع عمر اینکه خیل حوادث به او نرسد
معنی بیت : لشکر حوادث از هر طرف در کمین جان انسان ، پنهان شده اند به همین دلیل عمر مانند سواری شتابان می راند تا حوادث بر او دست نیابند .
7- بی عمر زنده ام من و این بس عجب مدار روز فراق را که نهد در شمار عمر ؟
بی عمر زنده بودن : پارادکس / عمر : استعاره از معشوق / تصدیر در واژه ی عمر / استفهام انکاری / روز : مجاز از روزگار / بس : بسیار ؛ شمار : اندک = تضاد /
معنی : من بدون معشوق ( که عمر من است ) زنده ام و از این بسیار تعجب نکن زیرا هیچ کس روز گار جدایی را جزو عمر به حساب نمی آورد ( مفهوم : عمر واقعی ، بودن در کنار معشوق است )
8- حافظ ! سخن بگوی که بر صفحه ی جهان این نقش مانَد از قلمت یادگار عمر
صفحه ی جهان : تشبیه / نقش : استعاره از شعر حافظ / قلم : مجاز آلیه از ذوق شعر شاعری / مراعات نظیر : صفحه ، نقش ، قلم
معنی : ای حافظ شعر و سخن بگو زیرا بر صفحه ی کتاب زندگی از ذوق شاعرانه ی تو آنچه به یادگار می ماند اشعار رنگین و زیبا است.
شعر سرود عشق از غزلیات : امام خمینی ( قدس سره )
1 - بهــــــــــــار آمــــــــد و گلـــزار، نور باران شد چمـــــــــن ز عشق رُخ يار، لاله افشــان شد
بهار ، چمن ، لاله ، گلزار : مراعات نظیر نورباران شدن : کنایه از پرشدن گلزار از گل های رنگارنگ عشقِ چمن : تشخیص در مصراع دوم : حسن تعلیل ( شاعر علت لاله افشان شدن چمن را عشق به یار می داند )
یار : محبوب ازلی ، خدا واج آرایی صامت : ر
معنی بیت : با آمدن بهار گلستان با گل های رنگارنگ خود نورانی شده است و چمنزار به خاطر عشق به چهره ی زیبای محبوب ( خداوند ) پر از لاله شده است ( زیبایی بهار و چمنزار پرتوی از زیبایی یار است )
2 - ســـــرود عشق ز مـــــرغان بوستان بشنو ! جــــــمال يار ز گلبــــرگِ سبز، تابـــــــــان شد
سرود عشق : تشبیه مرغ ، بوستان ، گلبرگ : مراعات نظیر
معنی بیت : از پرندگان بوستان سرود عشق را که سر داده اند بشنو و ببین که زیبایی یار چگونه در گلبرگ سبز نمایان شده است
مفهوم : ( دعوت به عشق در فصل بهار که جلوه ای از زیبایی یار است )
مفهوم عرفانی : تمام پدیده های هستی ندا و آواز عشق سر داده اند و عشق در همه ی طبیعت ساری و جاری است .زیبایی جهان و گلستان دنیا پرتوی از زیبایی خداست
قرابت معنایی : هرکس به زبانی صفت حمد تو گوید بلبل به غزلخوانی و قمری به ترانه
3 - ندا به ســــــــــاقى سرمستِ گل عذار رسيد که طـــرْف دشت چو رُخسار سرخِ مستان شد
گل عذار : آن که چهره ای مانند گل دارد ؛ زیبارو ( واژه ی مرکب )
ساقی : واسطه ی فیض الهی که مرشد کامل است و گاهی با خود معشوق برابری می کند
تشبیه مرسل : طرف دشت به رخسار مستان مانند شده است
رخسار سرخ : کنایه از چهره ی شاداب و گلگون ساقی ، سرمست ، مستان : مراعات نظیر
واج آرایی : س
معنی بیت : به ساقی سرمست و زیبارو ( پیر عارف ) ندا رسید با آمدن بهار دشت با گل های ( لاله و شقایق ) مانند چهره ی مستان سرخ و گلگون شده است ؛ پس تو ای ساقی شراب عشق را به عاشقان سرمست بنوشان
4 - به غنچه گوى كه از روى خويش، پرده فكن كــــــــــــه مرغ دل ز فراق رُخت، پريشان شد
به غنچه گوی : تشخیص غنچه : استعاره از معشوق پرده از روی افکندن : کنایه از چهره نمودن مرغ دل : تشبیه
معنی بیت : به محبوب که مانند غنچه ای پوشیده است بگو که چهره نمایان کند زیرا که دل عاشق از دوری معشوق پریشان و بی قرار گشته است
5 - چــــــو ابـــــــــــر از غم دلدار، اشك ريزان شد ز حـــــال قلبِ جفا ديده ام، مپرس، مپرس
قلب به ابر : تشبیه دلدار : معشوق که دل عاشق در دست اوست
اشک ریزان شد : کنایه از گریستن و غمگین شدن مپرس : تکرار برای تاکید
معنی بیت : از حال قلبم که بی وفایی معشوق را دیده است مپرس که بسیار آشفته وغمگین است آنچنان که از غم دوری معشوق مثل ابر اشک می ریزد و می گرید
با تشکر از گروه ادبیات استان زنجان