به نام خدا              نوشته :حسن دهقان

اجزای جمله در زبان فارسی :

1-     جملات معمولی  در زبان فارسی مانند زبان های دیگر از اجزایی ساخته می شوند .

2-     کمترین اجزا در زبان فارسی دوجزء وبیشترین اجزا چهار جزءاست.پس ما در زبان فارسی از دوجزء کمتر واز چهار جزء بیشتر نداریم.

3-     اجزای جمله راهمیشه فعل جمله مشخص می کند وما از روی فعل به تعداد اجزای جمله پی می بریم.

4-     به جز نهاد مابقی اجزای جمله در زیر مجموعه ی گزاره است؛چه قبل از نهاد باشد چه بعد از آن.

5-     برای تعیین اجزای جمله باید آن را به زبان معیار نوشت .پس جملات عامیانه یا اشعارباید ابتدا به زبان معیار نوشته شوند بعد اجزای آن مشخص شوند .

6-     نقش های «نهاد ،مسند ،مفعول ،متمم فعلی وفعل » جزء اجزای اصلی جمله هستند ونقش های « قید ومتمم قیدی » جزء اجزای جمله حساب نمی شوند.نقش های « مضاف الیه ، صفت ، بدل ،متمم اسم،معطوف وتکرار » جزء نقش های وابسته هستند وبا نقش ماقبل خود یکی هستند.

7-     حذف قسمتی از اجزای جمله(به قرینه ی لفظی یا معنوی) مانع از کم شدن آن جزء نمی شود ؛مثلاً اگر نهاد از آغاز جمله حذف شد ،این امر باعث نمی شود که ما آن را نادیده بگیریم و جزء اجزای جمله حساب نکنیم.

 

الف: جملات دو جزئی : این گونه جملات از نهاد وفعل ساخته شده اند و به جزء دیگری نیاز ندارند.

 این نوع جملات راناگذرا می گویند. مصدر بعضی از افعال این گروه عبارتند از : امدن ، ایستادن ، افتادن، باریدن ، برخاستن، پریدن، لرزیدن،تابیدن،ترکیدن، چکیدن، جنبیدن، چرخیدن ، خوابیدن، روییدن،کوشیدن ،ماندن ، غریدن، خشکیدن، درخشیدن، دویدن ، نشستن ، مردن ، خروشیدن، خزیدن، رفتن ، گند یدن، زیستن ، رقصیدن، رسیدن ،شکفتن ، خندیدن،گریستن.

 

ب: جملات سه جزئی: این نوع راجملات را  گذرا می گویند که سه نوع هستند :

1- گذرا به مفعول که از نهاد + مفعول + فعل گذرا به مفعول ساخته می شود . مصدر بعضی از افعال این گروه عبارتند از :ساختن ، شستن ، آودن ، انداختن ، بافتن ، برافراشتن ، بردن ، خوردن، پوشیدن، جویدن، بستن ، بوسیدن، چشیدن ، خواستن ، داشتن ، نواختن ، نوشتن ، دوختن ، تراشیدن، دریدن ، پیمودن ، گشودن ، کاشتن ، دیدن ، راندن ، کشیدن، پرستیدن، زدن، گذاشتن ، مکیدن، نواختن ، یافتن (در معنای پیدا کردن ) لیسیدن ، فریفتن ، خواندن ،آشامیدن ،گشتن(جست وجو کردن)،گزیدن،کندن شمردن 0محاسبه)، کردن ( انجام دادن)، نمودن (نشان دادن)

2- گذرا به مسند : که از نهاد + مسند + فعل اسنادی (است، بود ،شدومشتقات آن ها ) ساخته شده است . افعال یاد شده اسنادی هستند و نیاز به مسند دارند .دو فعل « گشتن وگردیدن » اگر به جای شد به کار رفته باشند ،اسنادی هستند ؛ مثلاًدر جمله ی « هوا سرد گشت » می توانیم به جای «گشت »از «شد» نیز استفاده کنیم.

3- گذرا به متمم : که از نهاد+ متمم فعلی + فعل گذرا به متمم ساخته شده است.مصدر این افعال عبارتند از:پیوستن ، چسبیدن ، پرداختن ، اندیشیدن، گرایدن، گریختن ، نازیدن، نگریستن ، مانستن ، برازیدن برخوردن، بالیدن،تاختن .این افعال با حرف اضافه ی اختصاصی « به » به کار میروند. افعال : جنگیدن ، آمیختن ، ساختن ( سازگار ی) ، ستیزیدن با حرف اضافه ی « با » به کار میروند .افعال : ترسیدن ، رنجیدن ، گذشتن ، پرهیزیدن با حرف اضافه ی اختصاصی « از » به کار میروند . فعل شوریدن با حرف اضافه ی « بر » وفعل گنجیدن با حرف اضافه ی «در » به کار میرود.

 

 ج:  جملات چهار جزئی : این نوع جملات چهار نوع هستند :

1-     گذرا به مفعول ومتمم : ( نهاد + مغعول + متمم فعلی +فعل) مصدر بعضی از افعال این گروه عبارتند از : دادن، گفتن ، شنیدن ، بخشیدن، ترساندن ، پرسیدن، آویختن، افزودن، آلودن ، بخشیدن، رهاندن ، گرفتن ، خریدن ، چسباندن ، فروختن، سنجیدن، ربودن، آموختن، دزدیدن، سپردن ، گنجاندن، پرداختن

2-     گذرا به مفعول ومسند ( نهاد+ مفعول + مسند + فعل اسنادی)مصدر بعضی از این افعال عبارتند از : گردانیدن ( کردن ، ساختن ، نمودن ) که می توانیم هر کدام را جایگزین هم کنیم؛مثال: برف همه جا را سفید کرد /گردانید /ساخت /نمود. نامیدن ( خواندن ، گفتن ، صدا کردن ،صدا زدن )مثال : مردم تختی را جهان پهلوان می نامیدند /می گفتند/ صدا میزدند /صدا می کردند.شمردن ( به شمار آوردن /به حساب آوردن / ؛ مثال : مردم او را آدم حسابی می شمارند /به حساب می آورند /به شمار می آورند . پنداشتن ( دیدن ، دانستن )؛مثال: ما اســـلام را دین آزادی بخش می دانیم /مـــی بینیم/می پنداریم.

یادآوری : این نوع افعال را ما باید بتوانیم جانشین هم کنیم وگرنه فعل اسنادی نیستند ؛ مثلاً در جمله ی  «من حسین را صداکردم »چون به جای فعل صداکردن نمی توانیم از نامیدن یا گفتن استفاد ه کنیم ،پس فعل ما اسنادی نیست.

 

 

3-     گذرا به متمم ومسند: (نهاد+متمم فعلی + مسند + فعل اسنادی) .فعل« گرفتن »گاهی اوقات با متمم ومسند به کار می رود ؛مثال : همه ی  به او دها تی می گفتند .

 

4-     گذرا به مفعول اول و دوم( نهاد+ مفعول اول + مفعول دوم+ فعل گذرابه دو مفعول) مصدر این نوع ازافعال عبارتنداز: بخشیدن،دادن، زدن، پوشاندن، خواندن؛مثال: پیامبر اورالباس بخشید/داد/پوشاند.

 یادآوری : افعال در معانی مختلف حود را نشان میدهند ؛ بنابراین ممکن است فعلی در یک جمله چهار جزئی باشد اما در معنای دیگر سه جزئی یا دو جزئی؛مثال: مادر دست کودک را گرفت ( سه جزئی ) ، لوله گرفت( دوجزئی)رستم انتقام سختی از تورانیان گرفت ( چهار جزئی)