چنین بود که هر سال (آرایه ها ومعنی بند پایانی ص 73  در س کویر( کتاب ادبیات سال دوازدهم )

چنین بود که هرسال که یک کلاس بالاتر می رفتم وبه کویر باز می گشتم از آن همه زیبایی ها ولذت ها ونشئه های سرشاراز شعر و خیال وعظمت وشکوه وابدیت پر از قدس وچهره های پر ازماورامحروم ترمی شدم تاامسال که رفتم دیگرسر بر آسمان نکردم وهمه چشم در زمین که اینجا می توان چند حلقه چاه عمیق زد وآنجا می شود چغندر کاری کرد...ودیدار ها همه بر خاک وسخن ها همه از خاک!که آن عالم پر شگفتی وراز،سرایی سرد وبی روح شد،ساخته چند عنصر !وآن باع پر ازگل های رنگین و معطر شعر وخیال والهام واحساس در سموم سرد این عقل بی درد وبی دل پژمرد وصفای اهورایی آن همه زیبایی ها که درونم را پر از خدا می کرد ،به این علم عدد بین مصلحت اندیش آلود ومن آن شب پس از گشت وگذار در گردشگاه آسمان،تماشاخانه زیبا وشگفت مردم کویر فرود آمدم وبر روی بام خانه خسته از نشئه خوب وپاک آن اسرا در بستر خویش به خواب رفتم.

آرایه ها:1-چهره ها:استعاره از ستارگان آسمان

2-پر از ماورا :کنایه ازپاک بودن

3-سر بر آسمان نکردم :کنایه از نگاه نکردن به آسمان

4-چشم در زمین :چشم مجاز از نگاه

5-چشم در زمین بودن :کنایه از به زمین نگاه کردن

6- چند حلقه چاه عمیق زد :کنایه ازکشاورزی کردن

7- دیدار ها : مجاز از نگاه

8-خاک : مجاز از زمین

9- دیدارها همه بر خاک : کنایه از به زمین نگاه کردن

10-سخن ها همه از خاک :کنایه از سخن گفتن در مورد زمین

11-عالم پر شگفتی : استعاره از آسمان کویر

12-سرایی سرد وبی روح شد:تشبیه آسمان کویر به سرا

13-سرایی سرد:حس آمیزی

14-سرایی بی روح :استعاره وتشخیص

15-سرد وبی روح شدن : کنایه از بی عشق واحساس بودن

16-عنصر:مجاز از وسایل مادی

17-آن باغ:استعاره از آسمان کویر

18-گل های رنگین شعر وخیال :اضافه تشبیهی

19- سموم سرد : متناقص نما

20-سموم سرداین عقل:  اضافه تشبیهی

21-عقل بی درد وبی دل : استعاره وتشخیص

22- بی درد وبی دل بودن :کنایه از نبودن عشق واحساس 

23- صفای اهورایی : کنایه از صفای پاک وبدون آلودگی

24 -خدا : مجاز از عشق به خدا 

25- علم عدد بین مصلحت اندیش : استعاره وتشخیص

26- عدد بین : کنایه از محاسبه گر

27 -گردشگاه آسمان : اضافه تشبیهی

28- تماشاخانه زیبا : تشبیه آسمان کویر به تماشاخانه

29 فرود آمدم : استعاره ( نویسنده خود را به پرنده ای تشبیه کرده است که فرود می آید )

30- اسرا : تلمیح به آیه قران( سبحان الذی اسرا به عبده )

معنی: چنین بود که هر سال که یک کلاس بالاتر می رفتم وبه کویر باز می گشتم ، از آن همه زیبایی ها ولذت هاوحالات خوشی که سر شار از شعر وخیال وعظمت وشکوه وجاودانگی پاک وستارگان پاک وملکوتی بود ، محروم تر می شدم . تا امسال که رفتم ، دیگر به آسمان نگاه نکردم وهمه نگاهم به زمین بود که اینجا می توان کشاورزی کرد وآنجا می شود جغندر کاری کرد و نگاه هایمان فقط به زمین بود و سخنانمان در مورد زمین .زیرا  آسمان پرشگفت وراز آمیز کویر مانند خانه ای بدون عشق واحساس شده بود که به وسیله ابزار ووسایل مادی ساخته شده بود .وآسمان کویر که سرشار از عشق وخیال والهام واحساس بود به وسیله این عقل بدون عشق واحساس در وجودمان از بین رفت و صفای پاک وخدا گونه آن همه زیبایی آسمان کویر که درونم را پر از عشق به خدا می کرد ، به وسیله این علم محاسبه گر مصلحت اندیش آلوده شد .من آن شب پس از گشت وگذار در آسمان زیبای کویر که مانند تماشاخانه ای زیبا وشگفت برای مردم کویر است ، به حالت اولیه خود باز گشتم وبر روی بام خانه در حالیکه از آن گشت وگذار  خوش وخوب وپاک ،خسته بودم ، به خواب رفتم .صبح برفی تان به خوبی. حسن دهقان 

 

آسمان کویر این نخلستان خاموش (آرایه ها ومعنی بند اول ص73درس کویر .سال دوازدهم)

آسمان کویر این نخلستان خاموش وپر مهتابی که هر گاه مشت خونین وبی تاب قلبم را در زیر باران های غیبی سکوتش می گیرم ، ناله های گریه آلود آن روح درد مند وتنها را می شنوم .ناله های گریه آلود آن امام راستین وبزرگم را که همچون این شیعه گمنام وغریبش ، در کنار آن مدینه پلید ودر قلب آن کویر بی فریاد ، سر در حلقوم چاه فرو می برد ومی گریست . چه فاجعه ای است در آن لحظه که یک مرد می گرید ...چه فاجعه ای !...

1-آسمان کویر، این نخلستان خاموش : تشبیه

2-نخلستان خاموش : استعاره وتشخیص

3-مشت خونین وبی تاب قلبم :اضافه تشبیهی ( تشبیه قلب به مشت )

4- آوردن صفت خونین برای قلب : کنایه از غم واندوه

5-باران های غیبی سکوت : اضافه تشبیهی (تشبیه سکوت به باران )

6- خود باران غیبی : متناقض نما ( باران دیدنی وغیب نادیدنی ) مثل تیرغیب

7-در زیر باران غیبی سکوتش می گیرم : کنایه از نهایت سکوت

8-روح : مجاز از انسان

9- مدینه پلید :استعاره وتشخیص

10-مدینه : مجاز از مردم مدینه

11-قلب آن کویر : استعاره وتشخیص

12-کویر بی فریاد  : استعاره وتشخیص

13- حلقوم چاه : استعاره

14- سر در حلقوم چاه می کرد : تلمیح

15-چه فاجعه ای : تکرا ر

معنی : آسمان کویرمثل نخلستانی خاموش وروشن است . هر گاه که سکوت فراوان وپنهانیش سراسر وجودم را می گیرد ،ناله های گریه آلود امام علی راکه درد مند وتنهاست ، می شنوم . ناله های آن امام راستین وبزرگ که مانند این شیعه گمنام وغریبش ( خود نویسنده ) در کنار آن مردمان پلید ودر میانه آن کویر خاموش سر در حلقوم چاه می کرد ومی گریست . چه فاجعه ای است در آن لحظه که یک مرد می گرید ،چه فاجعه ای . شب بارانی و پاییزیتان به شادمانی . حسن دهقان

نکته  مهم : (ناله های آن امام راستین وبزرگم را که همچون این شیعه گمنام وغریبش  )تشبیه ادبی نیست.

آن شب نیز من خود را(آرایه ها ومعنی بند وسط ص73 از درس کویر . سال دوازدهم )

آن شب نیز من خود را بر روی بام خانه گذاشتم وبه تماشای آسمان رفتم .گرم تماشا وغرق در این دریای سبز معلق که برآن مرغان الماس پر ، ستارگان زیبا وخاموش ، تک تک از غیب سر می زدند .آن شب نیز ماه با تلا لؤ پر شکوهش از راه رسید  وگل های الماس شکفتند وقندیل های زیبای پروین سر زد وآن جاده روشن وخیال انگیز که گویی یک راست به ابدیت می پیوندد ؛شاه راه علی ، راه مکه !شگفتا که نگاه های لوکس مردم آسفالت نشین شهر ، آن را کهکشان می بینند و دهاتی های کاهکش  کویر ، شاه راه علی راه کعبه، راهی که علی ازآن به کعبه می رود . کلمات را کنار بزنید ودر زیر آن ، روحی را که در این تلقی وتعبیر پنهان است ، تماشا کنید.

 آرایه ها :

1-خود : مجاز از جسم انسان ( چون خود انسان از جسم وروح ساخته شده است )

2-گرم تماشا : حس آمیزی ( گرم ، لامسه وتماشا ، بینایی)

3- گرم تماشا بودن : کنایه از نهایت توجه ودقت در تماشا کردن

4- غرق در این دریای سبزبودن : باز کنایه ازنهایت توجه  ودقت به چیز ی کردن  

5- دریای سبز معلق : استعاره از آسمان

6- مرغان الماس پر : استعاره از ستارگان

7- الماس پر : اضافه تشبیهی ( پراز نظر درخشش به الماس تشبیه شده )

8- ستارگان خاموش : استعاره وتشخیص

9- از غیب سر می زنند : کنایه از آشکار شدن

10 –ماه با تلألؤ پر شکوهش از راه رسید : استعاره وتشخیص

11- گل های الماس : استعاره از ستارگان

12- گل های الماس : اضافه تشبیهی ( گل از نظر درخشش به الماس تشبیه شده است )

13-قندیل های زیبای پروین : اضافه تشبیهی

14-سر زد : کنایه از آشکار شدن

15- جاده روشن وخیال انگیز : استعاره از کهکشان راه شیری

 16- به ابدیت می پیوندد : کنایه از ابدی  وجاودانه شدن  

17- شاه راه علی وراه مکه : استعاره از کهکشان را ه شیری

18-نگاه های لوکس :استعاره ( نگاه انسان به شی  لوکسی تشبیه شده است )

19 –مردم آسفالت نشین شهر : کنایه (کنایه از مردمان مدرن وپیشرفته )

20 دهاتی های کاهکش : کنایه از روستاییان ساده وزحمت کش

21- کلمات را کنار بزنید : استعاره 

22- کلمات : مجاز از معنایظاهر ی کلمات

23- روح استعاره از معنای حقیقی

معنی : آن شب نیز من جسم خود را بر روی بام خانه گذاشتم وبا روح خودم به تماشای آسمان رفتم .در نهایت توجه ودقت به تماشای آسمانی رفته بودم که ستارگان درخشان ، زیبا وخاموش آن یکی یکی از غیب آشکار می شدند .آن شب ماه با درخشش پر شکوه خود طلوع کرد وستارگان درخشان آشکار شدند وستارگان خوشه ی پروین که مانند چراغدانی بودند ،آشکار شدند . کهکشان راه شیر که روشن وخیال انگیز بود، نمایان شد. گویی که  آن ،کهکشانی است که مستقیماً جاودانه وابدی شده است .نام های دیگر آن شاه راه علی وراه مکه است. شگفتا که نگاه های پر تجمل مردمان مدرن امروزی به آن کهکشان می گویند وروستاییان ساده وزحمت کش به آن شاه راه علی وراه کعبه می گویند ؛ یعنی راهی که علی (ع) از آن به کعبه می رود . ظاهر کلمات را کنار بزنید ودر زیر این ظاهر، مفهوم ومعنای واقعی را  که در آن پنهان است  ، ببینید. عصر تان به شادمانی وخوبی .حسن دهقان