فعل و زمان آن در فارسی دوازدهم

درس مست وهشیار

1-دید : ماضی ساده 2-گرفت:ماضی ساده 3- گفت : ماضی ساده (تمام افعال گفت در این درس ماضی ساده هستند) 4-است : مضارع اخباری5- نیست : مضارع اخباری منفی6- ی در مستی : مخفف هستی ،مضارع اخباری 7- میروی: مضارع اخباری8- می باید : مضارع اخباری 9- برم : با حذف ب مضارع التزامی 10- آی مخفف بیا : فعل امر 11- شویم : با حذف ب مضارع التزامی 12- گوییم : با حذف ب مضارع التزامی 13- بخواب : فعل امر 14- بده : فعل امر 15- وارهان : یعنی رها بکن : فعل امر 16- کنم : با حذف می مضارع اخباری17- پوسیده است : ماضی نقلی 18- در افتاد : ماضی ساده 19- خوردی : ماضی ساده 20- شدی : ماضی ساده 21- زند : با حذف ب مضارع التزامی 22- بیار : فعل امر

با آرزوی بهروزی .حسن دهقان

فعل وزمان آن درکتاب فارسی دوازدهم

همان طور که می دانیم، فعل یکی از انواع کلمه در زبان است که نقش محوری در جمله دارد .اساس هر فعلی بر روی بن آن فعل است که خود به دوبن ماضی ومضارع تقسیم می شود.

فعل دارای شناسه است( به جز سوم شخص مفرد درفعل ماضی) که در آخر فعل می آید ( به جز فعل آیند ه که به فعل کمکی آن اضافه می شود )و شخص وشمار فعل را مشخص می کند .

افعال از نظر ساخت هر کدام طرز خاصی دارند که در کتاب فارسی نهم با انواع آن وطرز ساخت هر کدام آشنا می شویم .

در کتاب فارسی نهم شش نوع فعل ماضی ( ساده ، نقلی ، استمراری ، بعید ، مستمر و التزامی ) و سه نوع مضارع ( اخباری ، التزامی ومستمر ) وآینده اشاره شده است . ما هم اساس کار خود را بر آن قرار می دهیم .

برای مشخص کردن زمان فعل باید به بن آن دقت کنیم ؛ اگر بن ماضی در آن به کار رفته باشد ، زمان آن ماضی واگر بن مضارع به کار رفته باشد ، زمان آن مضارع است .

برای تشخیص بن فعل از یک فرمول ساده می توانیم استفاده کنیم .به این صورت که مثلافعل « می گفتی » را به شما می دهند وبه شما می گویند که بن ماضی وبن مضارع آن را مشخص کنید .می گویید : او گفت تو هم بگو . خوب بن ماضی آن می شود «گفت»و بن مضارع آن بدون ب در بگو می شود « گو» . فعل «رفته ام» او رفت تو هم برو. رفت بن ماضی ، ب را از برو حذف می کنیم ، بن مضارع آن می شود «رو» .به همین سادگی .

با این مقدمه به بیان افعال در فارسی دوازدهم می پردازیم .

درس ستایش : ا- گویم : مضارع اخباری که علامت ( می ) آن حذف شده است ودر اصل (می گویم) بوده است .2-هستی در کلمه پاکی که به صورت مخفف (ی) بیان شده است .

فعل است وهست مضارع هستند که علامت ندارند. ما هم آنها را مضارع اخباری حساب می کنیم .3- ی در راهنمایی مخفف هستی مضارع اخباری 2- نروم: باحذف می مضارع اخباری3- جویم وپویم : مضارع اخباری که (می) آنها حذف شده اشت 4-گویم : مضارع اخباری با حذف می 5- هستی که به صورت مخفف ی آمده در سزایی، حکیمی ، عظیمی ، کریمی ، رحیمی ،فضلی ،ثنایی . مضارع اخباری 6- نتوان گفتن : این گونه فعل ها را افعال بدون شخص یا بدون نهاد می گویند ، شاید بتوان رفت یا می شود ایستادگی کرد و....برای تعیین زمان این گونه فعل ها باید به قسمت اول آنها نگاه کرد .نتوان همان نمی توان است .پس نتوان گفتن مضارع اخباری است 7- نگنجی : نمی گنجی مضارع اخباری 8- نتوان گفتن : با حذف می مضارع اخباری 9-نیایی : با حذف می مضارع اخباری 10-هستی در عزی، جلالی ،علمی ، یقینی ، نوری ، سروری ، جودی ، جزایی مضارع اخباری11- بدانی : مضارع التزامی 12- بپوشی : مضارع التزامی 13-بکاهی : مضارع التزامی14- فزایی :با حذف می مضارع اخباری15-گوید : با حذف می مضارع اخباری 16-بُوَد: در گذشته گاهی به جای استفاده از فعل است یا باشد ،از صورت قدیمی بُوَد استفاده می شد که معادل همان «است یاباشد» است مثل : بُوَد آیا که در میکده ها بگشایند ( حافظ) دانش آموزان عزیز آن را با فعل بود اشتباه نگیرند.مضارع التزامی چون وجه آن التزامی است.

درس یکم : شکر نعمت است : مضارع اخباری2- فرو می رود : مضارع اخباری 3- بر می آید : مضارع اخباری4- برآید : با حذف می مضارع اخباری 5- آید با حذف ب مضارع التزامی 6- آورد : با حذف ب مضارع التزامی 7- نتواند: با حذف می مضارع اخباری 8- رسیده : با حذف معنایی «است »،ماضی نقلی 9- کشیده : با حذف معنایی است ، ماضی نقلی 10-ندرد : با حذف می ، مضارع اخباری 11- نبرد : با حذف می مضارع اخباری 12- گفته : با حذف است ،ماضی نقلی 13- بگسترد: مضارع التزامی 14- فرموده: با حذف است ماضی نقلی 15- بپرورد: مضارع التزامی 16- گرفته ، نهاده ، شده، گشته باحذف است ماضی نقلی 17- اند در کارند مخفف هستند مضارع اخباری 18- آری مخفف آوری با حذف ب مضارع التزامی 19- نخوری :مضارع التزامی منفی 20- نباشدبا حذف می مضارع اخباری 21-نبری :با حذف می مضارع اخباری منفی 22- داردوباشد با حذف می مضارع اخباری 23- بردارد: با حذف می مضارع اخباری 24- نکند : با حذف می مضارع اخباری 25- بخواند : مضارع التزامی 26- فرماید : با حذف می مضارع اخباری 27-کردم : ماضی ساده28- بر آوردم : ماضی ساده 29- همی دارم : مضارع اخباری 30- بین : فعل امر31- کرده است : ماضی نقلی 32- پرسد : با حذف ب مضارع التزامی 33- گوید با حذف ب مضارع التزامی 35- اند در معشوق اند : مخفف هستند مضارع اخباری 36- بر نیاید : با حذف می مضارع اخباری 37-برده بود : ماضی بعید38- شده :با حذف لفظی بود ماضی بعید 39- باز آمد : ماضی ساده 40 گفت : ماضی ساده 41- بودی وکردی، گفت ،داشتم : ماضی ساده 42- رسم و کنم: با حذف ب مضارع التزامی 43- برسیدم : ماضی ساده ( نکته : در متون قدیم یک ب بر سر فعل ماضی می آوردند که به آن بای زینت می گفتند وهیچ تاثیری هم در فعل وزمان آن نداشت ) برسیدم ، برفت و....44- کردوبرفت ماضی ساده 45-بیاموز: فعل امر46- شد : ماضی ساده 47- باز نیامد:ماضی ساده منفی

گمان 1- گویند : با حذف می مضارع اخباری2- میدید : ماضی استمراری3- پنداشت: ماضی ساده 4- می کرد : ماضی استمراری 5- بگیرد : مضارع التزامی 6- نمی یافت : ماضی استمراری 7- بیازمود : ماضی ساده 8- ندید : ماضی ساده 9-فرو گذاشت : ماضی ساده 10-بدیدی: ماضی استمراری 11- بردی : ماضی استمراری 12-نپیوستی : ماضی استمراری 13- بماند : ما ضی ساده

نکته: در متون قدیم ماضی استمرای علاوه بر علامت« می» دو علامت دیگر داشت : 1- همی دراول فعل: همی رفت ، همی آمد 2- ی در آخر فعل : نپیوستی ، بردی .

گاهی هم هردو علامت با هم می آمد:همی آمدی یا می فرستادی

ادامه دارد . با آرزوی سلامتی وبهروزی .حسن دهقان

استعاره به زبان ساده

استعاره لغت عربی است از باب استفعال .از نظر تعریف لغتی یعنی از کسی چیزی را امانت گرفتن

اما در اصطلاح ادبی یعنی چه ؟

بحث را با یک مثال ساده شروع می کنم .مثلا شما یک جمله ساده می سازید ومی گویید :این کشتی گیر در روی تشک کشتی بسیار قوی است .خوب این یک جمله ساده ومعمولی است که درک وفهم آن برای هر کسی با هر سنی آسان است .جملات معمولی وعادی که ما هر روز استفاده می کنیم از این نوع هستند .

حالا می خواهیم همین جمله را کمی ادبی وهنری بیان کنیم ؛ می گوییم : این کشتی گیر در روی تشک مثل شیر بسیار قوی است .خوب این جمله از جمله قبلی هم ادبی است وهم ذهن ما را مقداری به تلاش می اندازد تا بین کشتی گیر وشیر رابطه شباهت ( تشبیه ) برقرار کنیم . یعنی کشتی گیر را از نظر قوی بودن به شیر تشبیه کرده ایم .کشتی گیر مشبه،شیر مشبه به ،مثل ادات تشبیه وقوی است، وجه شباهت.

حالا اگر بخواهیم همین جمله را بیشتر ادبی وهنری تر کنیم ، می آییم وکشتی گیر ومثل را حذف می کنیم ومی گوییم: شیر در روی تشک بسیار قوی است . با این کار ما هم جمله خود را ادبی تر کرده ایم وهم ذهن مخاطب خود را به چالش می کشیم که تلاش کند و درک کند که منظور از شیر در این جمله چیست ؟چون هیچ شیر ی بر روی تشک که کشتی نمی گیرد . پس منظور از شیر چیست ؟ از کجا بفهمیم که منظور از کلمه شیر معنی واقعی آن ( شیر درنده )نیست .

این جاست که پای استعاره در میان می آید .حال اگر کسی همین جمله را به شما داد ( شیر بر روی تشک بسیار قوی است ) ذهن شما به تلاش می افتد که درک کند منظور از کلمه شیر چیست ؟ چون میدانید هیچ شیری بر روی تشک نمیرود .پس شما از عبارت«روی تشک » فهمیدید که کلمه شیر نباید معنی واقعی داشته باشد ومنظور گوینده باید کشتی گیر باشد ؛ چون اوست که بر روی تشک کشتی می گیرد . به این می گویند استعاره

پس استعاره همان تشبیه است که فقط یا مشبه ذکر می شود یا مشبه به .اما برای اینکه ما بدانیم با استعاره سروکار داریم قسمتی در جمله می آید که ما پی می بریم منظور معنای غیر واقعی آن کلمه است که به آن قرینه می گویند ( روی تشک).

حالا چند مثال : امروز یار من که مثل گل زیبا است ،نیامد .آیا با تشبیه سروکار داریم یا استعاره ؟

جواب: تشبیه چون یار من را از نظر زیبایی به گل تشبیه شده است

حالا اگر بخواهیم همین جمله را به استعاره تبدیل کنیم ، چه می گوییم ؟

بله : امروز گل زیبای من نیامد . یعنی مشبه را حذف می کنیم. پس گل می شود استعاره از یار .

از کجا متوجه شدیم ؟ درست است .از قرینه « نیامد» چون گل که نمی آید .به همین سادگی

مثال دیگر : پهلوان مثل اژدها شمشیرش را بلند کرد . اینجا هم با تشبیه سر وکارداریم

حالا به استعاره تبدیل میکنیم : اژدها شمشیر ش را بلند کرد .

از قرینه «شمشیرش را بلند کرد »می فهمیم که منظور از اژ دها باید پهلوان باشد .

حالا شما بگویید : ای غنچه خندان چرا نظری به ما نمی کنی .

با تشبیه سروکار داریم یا استعاره ؟ از کجا متوجه شدید ؟

جالا برای حذف مشبه به . باران نمی آید وشما از نیامدن باران ناراحت هستید .با ناراحتی می گویید : این آسمان هم مثل ما آدمها کلاَتعطیل شده است. خوب آسمان را به آدمها از نظر بیکاری تشبیه کرده ایم .

حالا اگر بخواهیم با همین جمله استعاره بسازیم چه می گوییم ؟ بله ؟

می گوییم این آسمان هم کلا تعطیل شده است . پس چه کار کردیم ؟ خیلی ساده مشبه به ( ما آدمها ) را حذف کردیم .

مثال دیگر :چمنزار مثل آدم می خندد . یک تشبیه به وجود آورده ایم .حالا آن را به استعاره تبدیل می کنیم : چمنزار می خندد .

عصرتان به شادی وخوشی .حسن دهقان