ماضی سادهبود داشتآمدشدکردگذاشترفتگرفتماندبازگشت
خوردندرفتندرسیدشکفتندسرزدرفتمنکردمفرود آمدمرفتم
ماضی استمراریمی نشستند می گشتمی سنجیدمی یافتمی سپردبرمی گشتیممی رفتیممی گرقتمی آمدمی برد
باز می گرداندمی بردمی گریستباز می گشتندمی رفتمبر می گشتممی شدم می کرد
ماضی بعیدریخته بودرسیده بودنشسته بودیمگذاشته بودمرفته بودم
ماضی نقلیداده اندساخته اندبوده استآلوده استبرخاسته اندآمده اندداده است آمده استکرده است
مضارع اخباریمی آیدمی شودبرمی داردمی کننداستمی گویندمی کندمی کنمایم در نزدیک تریممی گوید
می خواندمی توان دیدمی توان کردداردمیرسدمی شودمی گیرممی شنوممی گریدسر می زند
می پیونددمی بیندمی رودمی توان زدمی شود
مضارع التزامی

بگذاردبخوابندکنند با حذف ببزنند

فعل امر : زنید با حذف ب -کنید با حذف ب

عصرتان به شادی .حسن دهقان