صفت یکی از انواع کلمه است که برای توصیف کلمه ی ماقبل خود به کار می رود ویکی از ویژگی های آن را بیان می کند . انسان عاقل ، من بیچاره و.... اما اگر صفت در نقش صفتی خود به کار رود وبعد از نقش نمای اضافه بیاید هیچ کدام از نشانه های اسم یا کلمه ی دیگر را نمی پذیرد ؛ مثل علامت های جمع ، یای نکره ، این وآن وکدام یا هر. در این موارد صفت فقط نقش صفت دارد ولاغیر؛مثل رودخانه خروشان  ،که شما هر علامتی را که بخواهید اضافه کنید باید به موصوف « رودخانه» اضافه کنید نه صفت ؛ این رودخانه خروشان ،رودخانه های خروشان و.... حال اگر همین صفت به جای اسم بنشیند تمام ویژ گی های اسم را به خود می پذیرد ؛ یعنی علامت جمع ، یای نکره ، این وان وکدام وهر ونقش های گوناگون را می پذیرد ؛ چون از حالت صفتی خود خارج شده است ؛مثال :کتاب نویسنده .« نویسنده  »در اصل صفت فاعلی است اما در اینجا به جای موصوف قبل از خود نشسته است . عبارت در اصل این بوده است : کتاب مرد یا زن نویسنده که مرد یا زن حذف شده است و نویسنده جای آن را گرفته است . بنابر این تمام ویژگی های آن را هم می پذیرد . می توانیم بگوییم کتاب این نویسنده ، کتاب نویسنده ای ، کتاب کدام نویسنده و....

پس اگر دیدیم که صفتی نشانه های اسم را پذیرفت  ، آن صفت ، صفت جانشین اسم است . عصرتان به شادی وسلامتی . حسن دهقان