«مجمع دیوانگان اثر میرزا عبد الحسین صنعتی زاده نخستین اتوپیا ( آرمانشهر) ادبیات معاصر است

در بخش اعلام کتاب ادبیات دوم متوسطه این عبارت در معرفی رمان مجمع دیوانگان آمده است .همیشه بچه ها از من معنی این عبارت را می پرسند و به واقع هم جای پرسش دارد چون در کتاب هیچ توضیحی داده نشده است و در حقیقت این توضیح نه تنها اطلاعی به بچه ها نمی دهد بلکه آنها را سردر گمتر می سازد.

در جلد دوم کتاب از صبا تا نیما اطلاعاتی درباره ی این کتاب داده است که در  اینجا به اختصار می آید:

این کتاب نخستین اتوپیا(رویای مدینه ی فاضله) در زبان فارسی است. نام این رمان با توجه به مضمون یک مصراع غزل سعدی که می گوید: " خلق مجنونند و مجنون عاقل است" اختیار شده است.

نویسنده خواننده را به مجمع دیوانگان می برد : در یکی از روزهای آخر سال ٬ دیوانگان از فرا رسیدن سال نو باخبر می شوند و تصمیم می گیرند که موقتآ عاقل باشند تا بتوانند مثل دیگران سال نو را در آزادی جشن بگیرند .شب هنگام دست و پای محافظان را بسته و بیرون می آیند و سر به صحرا میگذارندو در نیم فرسنگی شهر نزدیک کلبه ی درویشی که پشت پا به دنیا زده و  روز و شب مشغول عبادت است کنار چشمه ی آبی حلقه می زنند.درویش با مشاهده ی گروه دیوانگان از ترس بالای درخت می رود .ناگهان پیرمردی از جمع دیوانگان که هیچ گاه سخن نمی گوید و ملقب به "پیر لال" است لب به سخن می گشاید و می گوید که همه جا دارالمجانین است و این جامعه محبس تنگ و تاریکی است که عقل های بشری در آن محبوس است ولی انسان از این حبس احساس زحمت نمی کند و در فکر رهایی خویش نیست  .سپس به دیوانگان پیشنهاد می کند که با هیپنوتیزم به آینده سفر کنند و آنان را به کشور خرد می برد و پیشرفت های دو هزار سال بعذد را به آنها نشان می دهد.

این مسافرت روح و روان شرطش ترک افکار کنونی و عادت ها  و تقلیدها ٬ توشه اش تزکیه ی قوا و تقویت احساس ٬ بهای بلیطش خیر خواهی و مخاطراتش اخلاق بد ٬ طمع ٬ غرور علمی ٬ ثروت پرستی و... است .

در کشور خرد تمام کشورهای دنیا از روی نمره تعیین می شوند .حقیقت و آزادی و سعادت سایه انداخته است.امتیازات از بین مردم رخت بر بسته و حسد به کلی معدوم شده است .همه فعال و کاری علاقه مند به ورزش اند .در این جا فقط مهر و حبت حاکم است . این جا بهشت موعود است .

نگهان محافظین دارالمجانین سر می رسند و و دیوانگان از حالت هیپنو تیزم بیرون می آیند و خود را در عالم واقع می یابند .

جلد دوم کتاب با شرح رنجهای درونی درویشی که به اتفاق دیوانگان به کشور خرد رفته است ٬ آغاز می شود .او دریافته که ریاضت کار ابلهانه ای است . پس عبادتگاه خویش را ترک می کند و به شهر می آید و به باغبانی مشغول می شود . اما اشتیاق دیدار پیر لال اورا رنج می دهد و بالاخره در دار المجانین با او ملاقات می کند .

بار دیگر سال نو فرا می رسو و دیوانگان فرار می کنند و پیر لال این بار آنان را به" دوره ی خورشیدی " می برد.در این دوره دنیا به پیشرفت های محیر العقولی نایل شده است و مردم برای رساندن مقصود خود نیازی به سخن گفتن ندارند و ازموسیقی استفاده می کنند.

رمان در همین جا به پایان می رسد و پیش بینی این که نویسنده چگونه آن را می خواسته به پایان برساند دشوار است اما تردیدی نیست که وی تحت تاثیر آثار مشابه اروپایی این رمان را نگاشته است .      

+ نوشته شده در سه شنبه سی ام مهر 1387  به قلم  فیروزه سودایی | آرشیو نظرات